شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود،یادداشت کرد وبا این «باور» که استاد آن را برای تکلیف منزل داده است،به منزل برد و تمام آن روز آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد.هیچ یک را نتوانست حل کند.اما طی هفته ،دست از کوشش بر نداشت.سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد .استاد به کلی مبهوت شد؛ زیرا آن دو نمونه،از مسائل غیر قابل حل ریاضی بود.
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
به وبلاگ من خوش اومدید.امیدوارم لحظات خوبی رو با هم سپری کنیم.فقط نظر یادتون نره که شما با نظرات گرمتون منو در بهتر کردن این وبلاگ کمک میکنید.مرسی
Home
|